شنبه ۰۳ شهریور ۰۳ ۱۵:۴۳ ۹ بازديد
زیرا چندین ساعت خواب با طراوت داشت. او متوجه شد که پتسی از عصبانیت می لرزد، زیرا گروهبان یک ساعت قبل از دنیا رفته بود و وحشت این رویداد دختر را کاملاً ناراحت کرده بود. “اوه، همه چیز غیر گرفتن فال شمع امشب ضروری فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است!او در حالی که خود را در آغوش مود انداخت، گریه کرد. مود، و او را آرام کرد، گفت: “ما باید خودمان را به چنین چیزهایی بچسبانیم، عزیزم.” او پایانی مسالمت آمیز خواهد داشت.» پتسی با هق هق کمی پاسخ داد: “می دانم، اما این خیلی وحشتناک فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
اوه، جنگ چه چیز گرفتن فال شمع اصلی بی رحمانه و نفرت انگیزی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است!” از برگه های یافت شده در گروهبان عمو جان توانست بستگان خود را از سرنوشت خود آگاه کند. خانهاش در دهکدهای بود که پنجاه مایلی دورتر نبود و در طول روز برادری از راه رسید.
تا بقایای اجساد را به عهده بگیرد و آنها را به آخرین آرامگاهشان برساند. صبح روز بعد مقامات به کاپیتان کارگ اطلاع دادند که آرابلا را به لنگرگاهی دورتر در خلیج برگرداند و پس از آن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استفاده از دو لنج برای ارتباط بین کشتی و شهر ضروری شد.
از جهت نیوپورت، دیکسمود گرفتن فال شمع احساسی و یپرس صدای توپ زنی مداوم شنیده می شد و بدیهی بود که شدت نبرد در همه نقاط دو برابر شده بود، زیرا نیروهای تقویتی سنگینی به هر دو طرف اضافه شده بود. اما همانطور که موری پیشبینی کرده بود، متفقین توانستند دشمن را دور نگه دارند و آنها را از پیشروی یک قدم جلوتر باز دارند. عمو جان اصلا از تجربه آن روز اول در جبهه راضی نبود.
او قاطعانه معتقد بود که عاقلانه نیست، تا حد عجول، به دختران اجازه دهیم خود را در موقعیت خطرناکی قرار دهند. در طول یک تقلب جدیبا مشورت جونز، کلسی، کاپیتان کارگ و دکتر گیس، آنها بر روی طرح بهتری از روش به توافق رسیدند. گیس گفت: «سه پرستار برای رسیدگی به بیماران در بیمارستان ما کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، و وقتی کشتی سهمیه گرفتن فال شمع اعظم کامل مجروحان خود را داشته باشد.
به کمک نیاز خواهند داشت یا در زیر فشار از بین میروند. خانمهای جوان ما متفاوت هستند. از جانب پرستاران حرفه ای، آنها به شدت حساس هستند که با هر بیماری که تحت مراقبت آنها قرار می گیرد، از همدردی رنج می برند. دکتر کلسی، همسر، گفت: “من موافق ترک گرفتن فال شمع یکشنبه کشتی آنها نیستم.” به نظر میرسد تعداد زیادی کارگر صحرایی در جبهه وجود دارد.
که توسط دولتهایی که سربازانشان میجنگند تأمین میشوند.» جونز افزود: “بنابراین، ما مردان باید وظیفه رانندگی آمبولانسها و بازگرداندن مجروحانی را که میتوانیم تحویل بگیریم. من اکنون راه را میدانم و مطمئن هستم که با من خوب کنار میآیم؟» کلسی به آرامی پاسخ داد: “البته این کار را خواهم کرد.” عمو جان گفت: “دکتر گیس در کشتی مورد نیاز خواهد بود.
گیس گفت: “بله، بهتر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است مرا اینجا بگذاری.” من خیلی ترسو هستم که نمیتوانم دوباره به خط تیر نزدیک شوم. این کار مفید بودن من را از بین میبرد و کلسی میتواند کمکهای اولیه را مانند من انجام دهد.
آجو تصمیم گرفت: «در این صورت، فکر میکنم امروز با آمبولانس کوچک خواهم رفت. “با دکتر کلسی و یکی از ملوانان، ما به خوبی از پس آن بر می آییم.” پرتاب آنها را به ساحل برد، جایی که آمبولانس ها روی اسکله ایستادند. موری ناتوانی خود را در رانندگی اعتراف کرده بود، اما از او خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است تا به شهر برود. بنابراین او کشتی را با دیگران ترک کرد و یک روز ناپدید شد.
آجو همان مسیری را که قبلا طی کرده بود، در جهت نیوپورت طی کرد، اما نتوانست به پنج مایلی شهر که اکنون در اختیار آلمانیها بود، برسد. از فورن تا جلو، جادهها مملو از تجهیزات تقویتی و واگنهای حامل مهمات و تدارکات بود و پیشرفت بیشتر با آمبولانس غیرممکن بود. با این حال، یک جریان مداوم از مجروحانبه سمت عقب سرازیر شد، برخی با باند کمک های اولیه که جراحات آنها را پوشانده بود، برخی دیگر هنوز مراقبت نشده بودند. کلسی کسانی را انتخاب کرد که به نظر او بیشتر به مراقبت های جراحی یا پرستاری ماهرانه نیاز داشتند، و تا ظهر آمبولانس پر شد. این جونز بود که توصیه کرد هیچ یک از مجروحان مرگبار را نگیرید، زیرا جراحان ارتش توجه ویژه ای به این موارد داشتند. پسر در نظر گرفت که آمریکاییها میتوانند با در دست گرفتن مسئولیتهایی که فرصت بهبودی داشته باشند، کاربردیترین کاربرد را داشته باشند. بنابراین نه بیمار دیگر به این مناسبت به مستعمره کشتی اضافه شدند که همگی بدون تصادف یا تأخیر تحت مراقبت دکتر گیس قرار گرفتند – واقعیتی که آجو را به رانندگی ماهرانه خود کاملاً مفتخر کرد. در حالی که آمبولانس دور بود، دختران بی سر و صدا از اسکله ای به اسکله دیگر عبور می کردند و مجروحان خود را تشویق می کردند و از آنها مراقبت می کردند. تعجب آور بود که آنها چقدر به شخصیت این سربازان علاقه مند شدند، زیرا هر یک از افراد یا از نظر فردی یا خصوصیات مجروحیت متمایز بود و بیشتر آنها مشتاق گفتگو با پرستاران خود بودند و نگران اخبار نبرد بودند. در طول صبح جوان بلژیکی کهتا به حال در حالت بی حوصلگی خوابیده بود و به هوش آمده بود. او یکی دو بار ناله کرده بود و مود را به سمت خود کشیده بود.
- ۰ ۰
- ۰ نظر