پنجشنبه ۰۸ شهریور ۰۳ ۱۸:۳۶ ۹ بازديد
در این مرحله تماسی از راه دور آمد و کوریدون شروع به کار کرد. او فریاد زد: “مادر وجود دارد.” بعدازظهر چقدر گذشت! “و الان باید بری خونه؟” او پرسید. او پاسخ داد: “می ترسم اینطور باشد.” “ما یک ردیف طولانی داریم.” او گفت: متاسفم. «میخوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت گرفتن فال قهوه با عکس , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استم درباره کتابهایی که باید بخوانید به شما توصیه کنم. شما باید به من اجازه دهید.که به شما کمک کنم تا آنچه را که به دنبال آن هستید بیابید.» کوریدون گفت: “آه، اگر بخواهی!” او گفت: «هر کاری از دستم بربیاید انجام خواهم داد. “من شرمنده ام که قبلاً به شما کمک نکرده ام.” بلند شده بودند و به سمت خانه حرکت کردند. او گفت: «نمیتوانی فردا بیایی و میتوانیم دربارهاش صحبت کنیم». او مخالفت کرد: “اما من فکر می کردم که شما می خواهید کار کنید.” او پاسخ داد: «من میتوانم یک روز دیگر را وقت بگذارم. “می دانم که فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز گرفتن فال قهوه با فنجان , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استراحت به من آسیب نمی رساند.
و امروز بعد از ظهر با شما صحبت کردم واقعاً لذت بخش بود.» پس آن را حل و فصل کردند; و ترسیس آنها را در قایق دید و سپس به کابین کوچک بازگشت. روی پله ها ایستاد. “کوریدون!” او زمزمه کرد. “کوریدون کوچولو!” او همیشه به او فکر می کرد. نه تنها به این دلیل که او را در کودکی می شناخت، بلکه به این دلیل که تصور او از او را بیان می کرد – او بسیار ملایم، صلح طلب و متین بود. او اکنون هجده ساله بود، و او فقط بیست ساله بود، اما او را به اندازه یک پدربزرگ احساس می کرد. اما اکنون این مکاشفه جدید آمده گرفتن فال قهوه با موکل بود که او را شگفت زده کرد.
او عمیقاً تحت تأثیر کار او قرار گرفته بود – او آن را دوست داشت. و این هیچ عاطفهای نبود، از دل او بیرون بود. و او واقعاً اصلاً راضی نبود – او کاملاً عطش زندگی در او بود! مثل یک انفجار بود. موانع بین آنها از بین رفته بود، و او او را همانطور که واقعا بود دید. و او به سختی میتوانست آن را باور کند – در تمام ماجراهای بعدی، خودش را در همان گیجی ایستاده میدید و با خودش زمزمه میکرد – «کوریدون! کوریدون کوچولو!» او آن شب سعی نکرد هیچ کاری انجام دهد. او به او و مشکل زندگی او فکر کرد. او را به طرز عجیبی گرفتن فال قهوه با ۵ نشان تکان داده بود.
او را زیبا با نوع جدیدی از زیبایی دید. او تصمیم گرفت که او را در مسیر لذتی قرار دهد که او به دنبالش بود. او صبح زود آمد و آنها در کنار ساحل دریاچه نشستند و صحبت کردند. آنها در مورد چیزهایی که او باید مطالعه کند و اینکه چگونه باید آنها را مطالعه کند صحبت کردند. در مورد کتاب هایی که خوانده بود و کتاب هایی که قرار بود بعد بخواند. و از اینجا به صد سوال ادبیات و فلسفه و زندگی رفتند. آنها مشتاق و هیجان زده شدند. افکارشان بال درآورد و تمام حس زمان و مکان را از دست دادند. خیلی چیزها قابل بحث بود! کوریدون، علیرغم تمام ضد روحانیتش، به جاودانگی معتقد بود.
او ادعای شهود و اشراق در مورد آن را مطرح کرد. و گرفتن فال قهوه موش از سوی دیگر، از نظر تریسیس، ایده جاودانگی تمام بیایمانی بود. زندگی برای او حبابی بود بر جریان زمان، سایه ای از ابر بر کوه ها. چیزی در مورد آن وجود نداشت که جاودانه باشد یا باید باشد. او فریاد زد: «عمل ایمان این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که خودمان را به آغوش زندگی بسپاریم، آن را همانطور که میآید بپذیریم.
از آشکار شدن بینهایت آن، یعنی «رقص پلفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استیکی شرایط» شاد باشیم. برای دیدن گل جوانه و خورشیدهای تازه متولد شده به عنوان مظاهر مساوی از لذت تبدیل شدن.
اما مردم ضعیف هستند، خودشان را دوست دارند و خودشان را مرکز هستی قرار می دهند!» اما کوریدون شخصی بود و زندگی را دوست داشت. و او نشان داد که مرگ غیرقابل تصور فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
- ۰ ۰
- ۰ نظر